مرسانامرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

مرسانا عسل بابا

شیر خشک

چون این دختر خانم ناز نازی شبها نمی خوابه بردیمش دکتر ببینیم چی میگه  دکتر حدس میزنه که بچه با شیر مادرش سیر نمیشه که نمی خوابه و سفارش شیر خشک داده اما بشنوید اندر حکایت کشور عزیز ما که در همه چی خودکفاست !!!!!؟؟؟؟؟ یک هفته تمام داروخانه های سه شهر خوزستان را گشتیم تا بلاخره یک قوطی شیر خشک 1 پیدا کردیم خدا پدر ... را بیامرزد ...
4 ارديبهشت 1392

جیغ جیغو

این دختر خانم جیغ جیغو بلآخره روز جمعه کاری کرد که مجبور شدیم اورژانسی بیاریمیش بیمارستان ابوذر از بس که گریه کرد و بی قراری داشت ولی بعد از معاینات و آزمایشات که 24 ساعت کشید عصر شنبه معلوم شد دلش برای بابا تنگ شده بود بود و همه ی اینها فیلمش بوده که بیاد  اهواز و هیچ مشکلی نداره جز دل درد معمولی بچه ها که البته به شکل غیر معمولی جیغ می زند این هم عکسش که در بغل بابا آروم گرفته ...
25 فروردين 1392

تغییر چهره

من فکر می کردم انسان ها دارای چرخه دگردیسی نیستند ولی این کوچولوی ما هر روز به یک شکل و قیافه است این هم چهره حاج خانم مرسانای با حجاب ...
18 فروردين 1392

باز هم زردی

دیروز بعدازظهر چشمای مرسانا زردیش بیشتر شد و ما هم که اومدیم خونه پدرزن جان بردیمش مطب دایی، اون هم با یک نگاه به صورت دخترم گفت مطمئنم که درجه زردیش بالای 12 شده و فوراً براش آزمایش نوشت و خودش هم با آزمایشگاه تماس گرفت که جواب رو اورژانسی آماده کنند بعد از 20 دقیقه معلوم شد درجه زردیش 13 شده و طبق تجویز دایی از دستگاه فتوتراپی  و  دارو بیلی ناستر و سرم قندی و عرق کاسنی همزمان شروع به استفاده کردیم خلاصه یه ضدحال اساسی خوردیم وحالا منتظر تأثیرش هستیم دیشب هم دایی  با بچه هاش اومد خونه دوباره یه نگاهی بهش کرد و وضعیتش را بررسی کرد
9 فروردين 1392

چشمای نازش

با توجه به درخواست های مکرر علاقمندان زیارت چشمای ناز مرسانا ، عسل بابا ؛ یک عکس از چشمای نازش میذارم ولی فعلا رنگ چشماش ثابت نیست و هر روز یه رنگی میشه ...
7 فروردين 1392

رهایی از زردی

بلاخره خانوم کوچولوی ما درجه زردیش بعد از ٤٨ ساعت قرارگرفتن زیر دستگاه به ٨ رسید و از دست زردی رها شد و لپ هاش گل انداخت ...
7 فروردين 1392